دیوار آجری ...

سر رامون یه دیوار آجری بود

زمین زیر پامون سرسری بود

بهت تا می رسیدم رفته بودی

یه عمری قصه ما اینطوری بود...

نگاهم  کن که دیدن دارم امشب

 

نگاهم کن که دیدن دارم امشب

پر از شعرم شنیدن دارم امشب

تو حالا بی گناهی این منم که

هوای سیب چیدن دارم امشب